گروه وکلای پارسای

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستری وکیل خانواده برای طلاق توافقی

گروه وکلای پارسای

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستری وکیل خانواده برای طلاق توافقی

جمعی از وکلای پایه یک دادگستری خانم و آقا با بیش از 10 سال سابقه وکالت حرفه ای با تخصص های گوناگون گرد هم آمده اند و آماده ی ارایه خدمات تخصصی اعم از مشاوره حقوقی و قبول وکالت در کلیه امور حقوقی، کیفری، خانوادگی و قراردادها می باشند.
ساعت کار دفتر شنبه تا چهارشنبه 10 صبح الی 7 عصر می باشد.
مشاوره تلفنی - برای هر نفر یک سوال - رایگان است اما برای وکالت یا مشاوره حضوری با تلفن های دفتر تماس حاصل کنید تا با توجه به فوریت های حقوقی، نزدیکترین وقت مشاوره برای شما تعیین گردد.
تهران - میدان صادقیه - بلوار آیت اله کاشانی - نرسیده به مهران -پلاک 91 - ساختمان مهر - طبقه چهارم - واحد 13
44963487 - 44033677

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۹
ارديبهشت ۹۶

1) سفته وجه کیفری ندارد بر خلاف جرم صدور چک بلامحل یا جرم صدور چک پرداخت نشدنی.
2) واخواست سفته در اماکن محدودی درهرشهرانجام می شود بر خلاف چک که به نزدیکترین شعبه بانک مراجعه می شود و گواهینامه عدم پرداخت صادر می شود.
3) زمان واخواست سفته طولانی است بر خلاف چک که به سرعت و با تقاضای دارنده چک گواهینامه عدم پرداخت توسط بانک صادر می شود.
4) خرید برگه های سفته هزینه دارد بر خلاف چک که گرفتن دسته چک از بانک هزینه بسیار ناچیز دارد. از فروردین 95 مالیات سفته از سه هزارم مبلغ سفته به نیم درهزارم کاهش یافته است.
5) واخواست سفته نیاز به پرداخت هزینه ای معادل 2 درصد مبلغ سفته دارد و این به غیر از 5/3 درصد مبلغ هزینه دادرسی مطالبه وجه سفته می باشد و البته بر خلاف چک که گواهینامه عدم پرداخت هزینه ای ندارد.
6) با توجه به زمان طولانی و هزینه زیاد واخواست اگر سفته ظهرنویس داشته باشد و سفته در مهلت قانونی واخواست نشده باشد نمی توان بر علیه ظهرنویس اقامه دعوا کرد و فقط می توان به طرفیت صادر کننده سفته دادخواست مطالبه وجه سفته داد.
7) اگر نماینده شخص حقوقی مثل مدیر عامل شرکت سفته ای امضاء کند فقط می توان علیه شرکت ( شخص حقوقی ) دادخواست مطالبه وجه داد بر خلاف چک که به استناد ماده 19 قانون صدور چک مدیر عامل ( نماینده ) و شرکت هر دو متضامنا مسئول پرداخت وجه چک می باشند.
8) با توجه به اینکه همه اشخاص دارای چک و حساب جاری نمی باشند در صورت نبودن چک اخذسفته از بدهکار بهتر از رسید عادی می باشد.

 

وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۲۸
vakil khanevade
۱۸
ارديبهشت ۹۶

اگر زنی وکالت طلاق از همسرش داشته باشد چه این که این وکالت به عنوان شرط در سند ازدواج درج شده باشد و یا در طول زندگی مشترک به صورت رسمی در دفتر اسناد رسمی اخذ شده باشد و یا توسط کنسولگری (سفارت) ایران در خارج از کشور تنظیم شده باشد، به منزله بی نیازی زن از مراجعه به دادگاه و اخذ گواهی عدم امکان سازش نیست.

مراحل گرفتن طلاق به وسیله وکالت طلاق اینگونه است که به اجبار، زن (زوجه) می بایستی با وکالت خود با وکیل دادگستری قرارداد ببندد و از طرف شوهر وکالت به وکیل بدهد. اگر چه که خود نیز می تواند برای طی مراحل طلاق توافقی، وکیل اختیار کند اما انتخاب وکیل دادگستری در موارد وکالت حق طلاق برای شوهر اجبار قانونی است و با بودن وکیل با واسطه شوهر، نیازی به مراجعه و حضور شوهر نیست.

طلاق به وسیله وکالت طلاق زوجه، در واقع همان طلاق توافقی است با این تفاوت که شوهر به جای حضور خودش یا داشتن وکیل مستقیم، در اینجا وکیل مع الواسطه دارد.

پس به عبارت ساده وکالت زن در طلاق یا حق طلاق برای زن به این معنی است که زن از شوهر وکالت دارد در انتخاب وکیل که با حدود اختیارات مندرج در وکالتنامه، دادگاه مراجعه کرده و زوجه را طلاق دهد.

نکته ای که باید توجه داشت این که شرط های دوازده گانه در عقدنامه، وکالت کامل و مطلق زن در طلاق نیست یعنی این که زن بایستی با مراجعه به دادگاه در یک روند طولانی پس از اثبات یکی از موارد دوازده گانه طلاق بگیرد و پس از اثبات یکی از آن ها وکیل شوهر در طلاق می شود. اما وکالت مطلق و کامل آن است که یا به صورت شرط مستقل در سند ازدواج نوشته شود و یا این که بعد از ازدواج از طریق دفتر اسناد یا کنسولگری ایران، وکالت رسمی زوج به زوجه در طلاق اعطا کند که هر زمان که بخواهد به دادگاه مراجعه کرده و با گرفتن وکیل برای شوهر، خود را مطلقه نماید.

اگر مردی به همسرش وکالت برای طلاق اعطا کند و لو این که بلاعزل باشد به این معنا نیست که او دیگر اختیاری در طلاق ندارد. مرد حتی اگر وکالت در طلاق به همسرش داده باشد می تواند خود به دادگاه مراجعه کند و با دادن دادخواست طلاق همسرش را طلاق بدهد.

سوال می شود که امکان اعتراض برای مرد و ممانعت از جاری شدن حکم و صیغه طلاق در فرض بودن وکالت طلاق زن وجود دارد؟ نکته اینجاست که مرد در وکالتی که به زن یا حتی دیگری برای طلاق اعطا می کند حدود اختیارات را هم مشخص می کند مثلا وکالت در اسقاط حق تجدید نظر و فرجام خواهی بدهد و وکالت می دهد که زن تمام مهریه را در ازای طلاق بذل کند و یا هر مقدار به تشخیص زوجه، حال اگر رای در حدود اختیارات وکالتنامه صادر شده باشد جای اعتراض برای مرد در صورت پشیمانی باقی نمی ماند.

وکیل طلاق در تهران          44033677 – 09122547699

 

وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۸
vakil khanevade
۱۷
ارديبهشت ۹۶

یکی از ادله اثبات دعوی سند است که بیشترین کاربرد را در دادگاه ها دارد. سند یا رسمی است یا عادی که در این نوشته قصد پرداختن به تفاوت آن ها را نداریم اما در تعریف سند در ماده 1284 آمده است که: «سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوا یا دفاع قابل استفاده می باشد.»

پس اولین شرط سند آن که نوشته باشد و بر طبق ماده 1301 قانون مدنی: «امضایی که در روی نوشته یا سندی باشد بر ضرر امضاء کننده دلیل است.»

پس بدیهی است که اگر کسی زیر نوشته ای را امضاء کند خواه مندرجات به خط او باشد یا چاپی باشد و یا خط دیگری، نسبت به او و قائم مقام قانونی او سندیت دارد مثل این کسی زیر رسیدی را امضاء کند که در آن نوشته شده است مبلغ 50 میلیون تومان به فلان شخص بدهکار می باشد. در این با کسی که دارنده و ذی نفع است می تواند به استناد رسید مذکور دادخواست مطالبه وجه به طرفیت امضاء کننده (بدهکار) تقدیم دادگاه کند.

اما مورد شایع و محل اختلافات و بحث این است که اگر کسی سفید امضاء داده باشد یعنی وقتی امضاء می کرده نوشته ای نبوده است و بعد از امضاء نوشته اضافه شده است این امضاء و سند به طرفیت او قابل استناد است؟ و به ضرر امضاء کننده دلیل است؟

ماده 673 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مقرر داشته: « هر کس از سفید مهر یا سفید امضایی که به او سپرده شده است یا به هر طریق به دست آورده سوء استفاده نماید به یک تا سه سال حبس محکوم خواهد شد. »

همانطور که مشخص است فقط سوء استفاده از سفید امضاء یا مهر مشمول ماده مذکور و جرم تلقی می شود و بار اثبات این که سوء استفاده ای شده است بر عهده شاکی می باشد. اما در این مختصر قصد بررسی جنبه کیفری و ماده مذکور نداریم و صرفا از حیث حقوقی بررسی می شود که نوشته شدن مندرجات بعد از امضاء اعتبار حقوقی دارد؟ باید به این نکته توجه داشت که اگر نوشته ای باشد و شخصی در آن دست ببرد و به اصطلاح حقوقی مواردی را به آن الحاق کند جعل صورت گرفته است و از محل بحث ما خارج است. محل بحث سفید امضاء است.

استاد فقید حقوق مرحوم دکتر کاتوزیان در کتاب اثبات و دلیل اثبات در این خصوص اظهار نظر کرده اند که تسلیم سند سفید امضاء به دیگری به منزله دادن نمایندگی برای تنظیم سند است و عرف این نمایندگی ضمنی را درک می کند ولی اگر از این امضاء سوء استفاده شود و وکیل بر خلاف اختیار و مصلحت موکل دست به اقدامی بزند و سند را مخالف توافق تنظیم کند فضولی است.

اما با نهایت احترام برای نظر استاد عالی قدر حقوق، به نظر می رسد باید قائل به تفکیک و توضیح شد. بدانیم که اثبات سوء استفاده از سفید امضاء همیشه به سادگی امکان پذیر نیست مضافا بر این که اگر دادن سفید امضاء به دیگری به منزله وکالت می باشند بایستی مورد وکالت مشخص باشد. نمایندگی در چه موردی؟ نمی توان چنین ادعا کرد که سفید امضاء داده شده است که هر چه وکیلصلاح بداند در آن نوشته شود! این وکالت کلی محسوب می شود و بر طبق ماده 660 قانون مدنی در صورتی که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره کردن اموال موکل خواهد بود. حال اگر امضاء کننده بگوید سفید امضاء را مثلا برای فلان موضوع داده است و دارنده بگوید نه برای موضوع دیگر بوده تکلیف چیست؟ و بار اثبات بر عهده چه کسی است؟ دیده شده است بعضی کارفرمایان برگه سفید امضاء از کارگر می گیرند که در فرض بتوانند بعدا بنویسند که او حق و حقوق خود را دریافت کرده است حال اگر کارفرما برگه سفید را به شخص دیگری بدهد و در آن نوشته شود که امضاء کننده 20 میلیون تومان بدهکار به فلان شخص می باشد، کارگر یا هر شخص دیگری چگونه باید ثابت کند سوء استفاده شده است آیا بهتر نیست پس از اثبات سفید امضاء بودن نزد قاضی، دارنده سند ثابت کند که چه مقدار از امضاء کننده طلب داشته است؟

استاد برجسته دکتر عبدالله شمس در جلد سوم کتاب آیین دادرسی مدنی شماره 257 به درستی معتقدند که در تمام موارد دارنده سفید امضاء را نمی توان نماینده نوشتن هر آنچه در سند آمده دانست. بار اثبات مطابقت آنچه در سند سفید امضاء آمده با آنچه ادعای نمایندگی آن می شود بر دوش نماینده است و در نتیجه قراینی باید بر اثبات محدوده و موضوع نمایندگی ارائه شود.

در بسیاری از پرونده ها خواهان (دارنده سفید امضاء) که مندرجاتی بالای امضاء به ضرر امضاء کننده نوشته است به استناد آن دادخواست به طرفیت امضاء کننده می دهد (مثل مطالبه وجه – الزام به تنظیم سند، تایید فسخ و ...) ولی با ادعای خوانده در جلسه دادگاه که مدرک استنادی سفید امضاء بوده است در مقام انکار بر می آید که نه چنین نیست و ذیل نوشته را امضاء کننده (خوانده) امضاء کرده است در اینجا اگر پس از کارشناسی خط ثابت گردد که سند عادی ارائه شده سفید امضاء بوده و مندرجات بعد از امضاء نوشته شده است آیا معقول است که قاضی رسیدگی کننده بپذیرد که در فرض هم که سفید امضاء بوده ولی در واقع نمایندگی و وکالت ضمنی در نوشتن مندرجات داشته است؟! خود خواهان در ابتدا منکر سفید امضاء بوده است و حسن نیت او زیر سوال رفته است چطور می توان او را وکیل امضاء کننده در نوشتن مندرجات دانست؟

حال فرض کنید که خواهان در جلسه دادرسی پس از ادعای سفید امضاء بودن از سوی خوانده و انکار مندرجات سند، بپذیرد که بله سفید امضاء بوده است ولی آنچه نوشته شده در راستای توافقی بوده است که با خوانده کرده است در این جا تصمیم درست از سوی قاضی این است که بار اثبات را بر عهده خواهان (دارنده) بگذارد که او ثابت کند چه توافقی و با چه حدود اختیاراتی داشته که آن را بالای امضاء نوشته است و دلایل و قراینی برای آن ارائه کند نه این که از امضاء کننده سفید امضاء بخواهد که او ثابت کند که سوء استفاده کرده است. به عبارت دیگر اصل بر عدم نمایندگی و اختیار وکیل است و کسی که مدعی اختیار و نیابت بوده می بایستی در مقام اثبات موضوع وکالت و حدود اختیار برآید.

لذا علی رغم اختلاف نظری که در این خصوص در رویه قضایی و بین قضات وجود دارد به نظر می رسد بار اثبات بر عهده دارنده سند می باشد که ثابت کند با چه حدود اختیاراتی و در چه موضوعی اجازه اضافه کردن مندرجات را داشته است.


وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۷
vakil khanevade
۱۶
ارديبهشت ۹۶

در این مختصر سعی می شود به سوالات زیر نیز پاسخ داده شود.این سوال مطرح است که آیا زن می تواند با اثبات ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت او و با وجود مخالفت شوهر طلاق بگیرد؟

آیا ازدواج مجدد شوهر شامل ازدواج موقت (صیغه) می شود؟

آیا ازدواج مجدد شوهر با اجازه دادگاه موجب دلیل برای طلاق همسر اول می شود؟

آیا با وجود ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت همسر اول، امکان گرفتن طلاق توأم با مهریه برای زن اول وجود دارد؟

در بند 12 شروط چاپی مندرج در سند ازدواج آمده است: "زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند ...." اگر زوج (شوهر) این شرط را امضاء کرده باشد و شوهر ازدواج مجدد بدون اذن همسر اول کرده باشد، زن اول وکیل او در طلاق خواهد شد.

در بند 10 ماده 8 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 نیز یکی از مواردی را که زن می تواند طلاقبگیرد را اختیار همسر از جانب شوهر، تعیین کرده است شایان ذکر است که با تصویب قانون حمایت خانواده مصوب 1391 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 به طور کامل نسخ نشده است. با این توضیح که در ماده 58 قانون حمایت خانواده مصوب 1391 قوانین منسوخ ذکر شده است که قانون حمایت خانواده مصوب 1353 از آن جمله نیست. بدیهی است که مقرراتی که در قانون جدید آمده است و در تعارض با قانون قبلی باشد، نسخ ضمنی محسوب می شود. اما سایر مقررات قانون حمایت خانواده مصوب 1353 هنوز پابرجاست. نظریه مشورتی 558/92/7  مورخ 1392/3/26 اداره حقوقی قوه قضاییه هم موید این نظر است.

از بحث اصلی دور نشویم، گفته شد که اختیار همسر دوم بدون رضایت زن اول از موجبات طلاقبرای همسر اول است اما اگر زوج به تجویز دادگاه و در اثر ناشزه بودن همسر اول و یا مریضی و امثالهم، حکم اجازه ازدواج مجدد از دادگاه اخذ کرده باشد، آیا همسر اول می تواند تقاضای طلاق کند؟

نظر حقوقدان ها چنین است که اگر مردی شرط 12 عقدنامه را امضاء کرده باشد، شرط مذکور مقید نیست و مطلق است و هر ازدواجی بدون رضایت همسر اول را شامل می شود و لو این که با اجازه دادگاه باشد. در نظریه مشورتی 7/3642 مورخ 1382/5/4 اداره حقوقی آمده است: « سؤال: چنانچه در قباله نکاحیه به زوجه اختیار و وکالت تفویض شده باشد که در صورت ازدواج مجدد، زوجه بتواند خود را مطلقه نماید و زوج به علت عدم تمکین زوجه از دادگاه ازدواج دوم را بگیرد آیا این امر موجب محرومیت زوجه از حق استفاده از وکالت‌نامه برای طلاق می‌شود یا خیر؟

نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه : طبق ماده 1119 قانون مدنی زوج و زوجه به شرایطی که ضمن عقد قرار داده‌اند مأخوذه و مقید می‌باشند و تحصیل اجازه ازدواج مجدد، به علت عدم تمکین زوجه از زوج از دادگاه، منافی شرط ضمن عقد بین زوج و همسر اول نیست. بنابراین، چنانچه به زوجه به موجب شروط مندرج در قباله نکاحیه، در صورت انتخاب همسر دوم از ناحیه زوج، وکالت جهت درخواست طلاق داده شده باشد می‌تواند از آن استفاده نماید.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۲۰
vakil khanevade
۱۴
ارديبهشت ۹۶

در این مختصر سعی می شود به سوالات زیر نیز پاسخ داده شود.این سوال مطرح است که آیا زن می تواند با اثبات ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت او و با وجود مخالفت شوهر طلاق بگیرد؟

آیا ازدواج مجدد شوهر شامل ازدواج موقت (صیغه) می شود؟

آیا ازدواج مجدد شوهر با اجازه دادگاه موجب دلیل برای طلاق همسر اول می شود؟

آیا با وجود ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت همسر اول، امکان گرفتن طلاق توأم با مهریه برای زن اول وجود دارد؟

در بند 12 شروط چاپی مندرج در سند ازدواج آمده است: "زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند ...." اگر زوج (شوهر) این شرط را امضاء کرده باشد و شوهر ازدواج مجدد بدون اذن همسر اول کرده باشد، زن اول وکیل او در طلاق خواهد شد.

در بند 10 ماده 8 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 نیز یکی از مواردی را که زن می تواند طلاقبگیرد را اختیار همسر از جانب شوهر، تعیین کرده است شایان ذکر است که با تصویب قانون حمایت خانواده مصوب 1391 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 به طور کامل نسخ نشده است. با این توضیح که در ماده 58 قانون حمایت خانواده مصوب 1391 قوانین منسوخ ذکر شده است که قانون حمایت خانواده مصوب 1353 از آن جمله نیست. بدیهی است که مقرراتی که در قانون جدید آمده است و در تعارض با قانون قبلی باشد، نسخ ضمنی محسوب می شود. اما سایر مقررات قانون حمایت خانواده مصوب 1353 هنوز پابرجاست. نظریه مشورتی 558/92/7  مورخ 1392/3/26 اداره حقوقی قوه قضاییه هم موید این نظر است.

از بحث اصلی دور نشویم، گفته شد که اختیار همسر دوم بدون رضایت زن اول از موجبات طلاقبرای همسر اول است اما اگر زوج به تجویز دادگاه و در اثر ناشزه بودن همسر اول و یا مریضی و امثالهم، حکم اجازه ازدواج مجدد از دادگاه اخذ کرده باشد، آیا همسر اول می تواند تقاضای طلاق کند؟

نظر حقوقدان ها چنین است که اگر مردی شرط 12 عقدنامه را امضاء کرده باشد، شرط مذکور مقید نیست و مطلق است و هر ازدواجی بدون رضایت همسر اول را شامل می شود و لو این که با اجازه دادگاه باشد. در نظریه مشورتی 7/3642 مورخ 1382/5/4 اداره حقوقی آمده است: « سؤال: چنانچه در قباله نکاحیه به زوجه اختیار و وکالت تفویض شده باشد که در صورت ازدواج مجدد، زوجه بتواند خود را مطلقه نماید و زوج به علت عدم تمکین زوجه از دادگاه ازدواج دوم را بگیرد آیا این امر موجب محرومیت زوجه از حق استفاده از وکالت‌نامه برای طلاق می‌شود یا خیر؟

نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه : طبق ماده 1119 قانون مدنی زوج و زوجه به شرایطی که ضمن عقد قرار داده‌اند مأخوذه و مقید می‌باشند و تحصیل اجازه ازدواج مجدد، به علت عدم تمکین زوجه از زوج از دادگاه، منافی شرط ضمن عقد بین زوج و همسر اول نیست. بنابراین، چنانچه به زوجه به موجب شروط مندرج در قباله نکاحیه، در صورت انتخاب همسر دوم از ناحیه زوج، وکالت جهت درخواست طلاق داده شده باشد می‌تواند از آن استفاده نماید.»

طلاق به دلیل ازدواج مجدد شوهر

اما در حال حاضر در این مورد رای وحدت رویه 716 مورخ 89/7/20 تعیین تکلیف نهایی کرده است در این رای چنین آمده است: « نظر به اینکه مطابق ماده 1108 قانون مدنی تمکین از زوج تکلیف قانونی زوجه است، بنابراین در صورتی که بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع و زوج این امر را در دادگاه اثبات و با اخذ اجازه از دادگاه همسر دیگری اختیار نماید، وکالت زوجه از زوج در طلاق که به حکم ماده 1119 قانون مدنی ضمن عقد نکاح شرط و مراتب در سند ازدواج ذیل بند ب شرایط ضمن عقد در ردیف12 قید گردیده، محقق و قابل اعمال نیست، لذا به نظر اکثریت اعضاء هیأت عمومی دیوان عالی کشور رأی شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان همدان که با این نظر انطباق دارد مورد تأیید است. این رأی طبق ماده270 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و کلیه دادگاه‌ها لازم‌ الاتباع است»

با این توضیحات اگر مردی با اجازه دادگاه و به دلیل نشوز زن و عمل نکردن به وظایف زناشویی همسر اول، اجازه ازدواج مجدد اخذ کرده باشد، زن اول نمی تواند به استناد بند 12 شروط عقدنامه تقاضای طلاق کند. نکته قابل توجه این است که دلیل ازدواج مجدد باید ناشی از قصور زن از ایفای وظایف زناشویی باشد و اگر اجازه ازدواج مجدد از دادگاه به دلیل عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی - ابتلا به جنون یا امراض صعب العلاج – محکومیت کیفری او – اعتیاد مضر - ترک زندگی و یا عقیم بودن زن باشد، زن اول می تواند به استناد بند 12 شروط عقدنامه تقاضای طلاقکند زیرا رای وحدت رویه پیش گفته متصرف به زن ناشزه است.

اما در خصوص استفاده از شرط 12 شروط سند ازدواج اگر به تشخیص دادگاه محقق شود و زن بتواند به استناد آن رای طلاق اخذ نماید با توجه به این که وکیل همسرش در طلاق می شود به وکالت از همسرش می تواند مقدار کمی از مهریه را بذل نماید و عمده آن را بر عهده (ذمه) شوهر باقی بگذارد.

وکیل متخصص و مجرب برای طلاق       09122547699 – 44033677


,   وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۶
vakil khanevade
۱۳
ارديبهشت ۹۶

طلاق از منظر قانون مدنی بر دو قسم است رجعی یا بائن. بدین معنی که اگر طلاقی باشد که مرد بتواند در ایام عده رجوع کند طلاق رجعی است و اگر مرد نتواند در ایام عده رجوع کند طلاق بائن است. بهتر است برای اطلاعات کامل تر به لینک انواع طلاق را به سادگی یاد بگیرید مراجعه کنید.

یکی از اقسام طلاق بائن، طلاق خلع است به معنی بخشیدن به این صورت که زن (زوجه) تمام یا بخشی از مهریه یا مال دیگری را در قبال طلاق به مرد (زوج) بذل می کند و مرد قبول بذل می کند و یا اگر دادگاه مرد را اجبار به طلاق کرده باشد از جانب مرد ممتنع، قبول بذل می کند. با این شرایط طلاق واقع شدهطلاق خلع است که بائن هم می باشد یعنی مرد در ایام عده تا زمانی که زن به آنچه که بذل کرده رجوع نکند، امکان رجوع ندارد.

طلاق توافقی و طلاق از جانب زوجه که دادگاه زوج را اجبار به طلاق کرده باشد طلاق خلع است. اگر زن و شوهر اولین بار باشد که از هم طلاق می گیرند یعنی قبلا سابقه ازدواج و طلاق از هم نداشته باشند، طلاق صادره خلع نوبت اول می باشد. حال فرض کنید زن و شوهر دوباره با هم عقد کنند و دوباره بهطلاق خلع، طلاق بگیرند این بار می شود طلاق خلع نوبت دوم.

وکیل خانواده خوب در تهران     09122547699 - 44033677


وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۰
vakil khanevade
۱۱
ارديبهشت ۹۶

در مواردی که یکی از زوجین از دیگری وکالت رسمی در طلاق دارد که معمولا خانم ها وکالت در طلاق را از همسرانشان می گیرند لزوما می بایستی با آن وکالت برای همسرشان وکیل در طلاق انتخاب کنند در واقع در این موارد دادن وکالت به وکیل دادگستری برای طلاق توافقی اجباری می باشد برای اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.
توصیه می شود قبل از گرفتن حق طلاق یا همان وکالت در طلاق برای داشتن وکالتی جامع و بی کم و کاست با ما تماس بگیرید.


وکیل خانواده پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۶
vakil khanevade
۱۰
ارديبهشت ۹۶

زن ناشزه زنی است که وظایف شرعی و قانونی خود را بدون دلیل موجه نسبت به همسر ایفا نمی کند و مصداق بارز آن نداشتن تمکین عام یا خاص نسبت به شوهر است. فرض کنید زنی بدون دلیل موجه زندگی مشترک را ترک کرده است و علی رغم صدور حکم دادگاه تمکین نمی کند، وضعیت مهریه چنین زنی چگونه است؟ باید به این نکته توجه کرده نشوز، خیانت یا ارتکاب جرم از جانب زن، ارتباطی به مهریه او ندارد. به زن ناشزه نفقه تعلق نمی گیرد ولی اینگونه نیست که مهریه را نتواند دریافت کند.

بر طبق قانون به مجرد عقد نکاح زن می تواند تمام مهریه خود را از شوهر در صورت عند المطالبه بودن مطالبه کند و اگر مهریه عند الاستطاعه باشد با اثبات استطاعت مالی زوج می تواند مهریه را از آن طریق دریافت نماید. بنابراین مهریه زن در صورت عدم تمکین همچنان پابرجاست.

وکیل مجرب برای دعاوی خانوادگی   09122547699 – 44033677


وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۰۵
vakil khanevade
۰۹
ارديبهشت ۹۶

مهریه بر طبق قانون و شرع، از حقوق زن است که به محض وقوع عقد نکاح به تملک او در می آید و می تواند آن را از شوهر مطالبه کند از طرفی طلاق از امتیازاتی است که قانونگذار برای مرد مقرر کرده است و طلاق را در اختیار او قرار داده است. با این توضیح اگر مرد مخالف طلاق زوجه باشد، صرفدادخواست طلاق از طرف زن بدون دلیل موجه، طلاق منجر به موفقیت نمی شود حتی اگر مهریه را هم بذل نماید.

اگر زوجین بر سر جدایی توافق داشته باشند و اختلافی بر سر مهریه، حضانت و امثالهم نباشد بی شک طلاق توافقی است اما اگر مرد در خصوص طلاق مخالفت کند و زن از طریق اثبات عسر و حرج یا اثبات یکی از موارد دوازده گانه شروط ضمن عقد نکاح – در صورت امضاء کردن زوج – حکم طلاق اخذ نماید. علاوه بر طلاق مهریه را هم می تواند وصول نماید بنابراین درخواست طلاق از طرف زن و گرفتن مهریه در صورتی امکان پذیر است که زن دلیل محکمه پسند و موجه به دادگاه برای طلاق ارائه نماید.

به عنوان مثال اگر مردی در دادگاه محکوم به پرداخت نفقه معوقه حداقل 6 ماه گذشته زن بشود و علی رغم صدور حکم و اجراییه، مرد نفقه را پرداخت ننماید به استناد شرط اول شروط ضمن عقد نکاح – در فرضی که مرد امضاء کرده باشد – زن می تواند دادخواست طلاق به دادگاه تقدیم کند و مثلا اگر مهریه او 200 سکه تمام بهار آزادی باشد در قبال طلاق با دلیل مذکور یک سکه را بذل می کند و باقی مانده را بر ذمه زوج باقی می گذارد و در نهایت دادگاه پس از رسیدگی به پرونده طلاق به دلیل عدم پرداخت نفقه به مدت شش ماه و به استناد رای محکومیت نفقه، رای طلاق با بذل یک سکه تمام بهار آزادی از مهریه راصادر می کند. توجه داشته باشید که مراحل درخواست طلاق از طرف زن و به عبارت دیگر دادگاه طلاق از جانب زوجه 3 مرحله ای است بدین معنی که اگر زوج به رای دادگاه بدوی اعتراض کند پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران فرستاده می شود و در ادامه اگر به رای دادگاه تجدید نظر استان تهران معترض باشد پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده می شود و این مراحل طلاق ممکن است تا یکسال هم به طول بیانجامد.

اما درخواست طلاق از طرف زن در دوران عقد بسیار دشوارتر است زیرا در این ایام علی رغم وقوع عقد نکاح هنوز زندگی مشترک شروع نشده است و دلیل موجه آوردن از سوی زوجه برای طلاق – اگر مرد مخالف باشد – کمی دشوار است خاصه این که زن به حق حبس نیز استناد کرده باشد. ولی به هر حال در دوران عقد نیز زن می تواند با اثبات یکی از موارد 12گانه شروط عقدنامه یا عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق کند.

اگر زنی وکالت در طلاق (وکالت حق طلاق) از شوهر داشته باشد در این که آیا او می تواند به جز طلاق، مهریه را هم وصول نماید بستگی به حدود اختیارات مندرج در وکالتنامه داده شده از سوی شوهر دارد.


طلاق توافقی پارسای - http://parsaylawyers.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۵
vakil khanevade
۰۷
ارديبهشت ۹۶

مهریه بر طبق قانون و شرع، از حقوق زن است که به محض وقوع عقد نکاح به تملک او در می آید و می تواند آن را از شوهر مطالبه کند از طرفی طلاق از امتیازاتی است که قانونگذار برای مرد مقرر کرده است و طلاق را در اختیار او قرار داده است. با این توضیح اگر مرد مخالف طلاق زوجه باشد، صرفدادخواست طلاق از طرف زن بدون دلیل موجه، طلاق منجر به موفقیت نمی شود حتی اگر مهریه را هم بذل نماید.

اگر زوجین بر سر جدایی توافق داشته باشند و اختلافی بر سر مهریه، حضانت و امثالهم نباشد بی شک طلاق توافقی است اما اگر مرد در خصوص طلاق مخالفت کند و زن از طریق اثبات عسر و حرج یا اثبات یکی از موارد دوازده گانه شروط ضمن عقد نکاح – در صورت امضاء کردن زوج – حکم طلاق اخذ نماید. علاوه بر طلاق مهریه را هم می تواند وصول نماید بنابراین درخواست طلاق از طرف زن و گرفتن مهریه در صورتی امکان پذیر است که زن دلیل محکمه پسند و موجه به دادگاه برای طلاق ارائه نماید.

به عنوان مثال اگر مردی در دادگاه محکوم به پرداخت نفقه معوقه حداقل 6 ماه گذشته زن بشود و علی رغم صدور حکم و اجراییه، مرد نفقه را پرداخت ننماید به استناد شرط اول شروط ضمن عقد نکاح – در فرضی که مرد امضاء کرده باشد – زن می تواند دادخواست طلاق به دادگاه تقدیم کند و مثلا اگر مهریه او 200 سکه تمام بهار آزادی باشد در قبال طلاق با دلیل مذکور یک سکه را بذل می کند و باقی مانده را بر ذمه زوج باقی می گذارد و در نهایت دادگاه پس از رسیدگی به پرونده طلاق به دلیل عدم پرداخت نفقه به مدت شش ماه و به استناد رای محکومیت نفقه، رای طلاق با بذل یک سکه تمام بهار آزادی از مهریه راصادر می کند. توجه داشته باشید که مراحل درخواست طلاق از طرف زن و به عبارت دیگر دادگاه طلاق از جانب زوجه 3 مرحله ای است بدین معنی که اگر زوج به رای دادگاه بدوی اعتراض کند پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران فرستاده می شود و در ادامه اگر به رای دادگاه تجدید نظر استان تهران معترض باشد پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده می شود و این مراحل طلاق ممکن است تا یکسال هم به طول بیانجامد.

اما درخواست طلاق از طرف زن در دوران عقد بسیار دشوارتر است زیرا در این ایام علی رغم وقوع عقد نکاح هنوز زندگی مشترک شروع نشده است و دلیل موجه آوردن از سوی زوجه برای طلاق – اگر مرد مخالف باشد – کمی دشوار است خاصه این که زن به حق حبس نیز استناد کرده باشد. ولی به هر حال در دوران عقد نیز زن می تواند با اثبات یکی از موارد 12گانه شروط عقدنامه یا عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق کند.

اگر زنی وکالت در طلاق (وکالت حق طلاق) از شوهر داشته باشد در این که آیا او می تواند به جز طلاق، مهریه را هم وصول نماید بستگی به حدود اختیارات مندرج در وکالتنامه داده شده از سوی شوهر دارد.


وکیل طلاق پارسای - http://parsaylawyers.com


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۵۲
vakil khanevade